کد خبر : ۲۲۱۰۵۵ تاریخ خبر: ۱۳۹۵/۰۵/۰۴ ساعت ۱۲:۳۳
حجت الاسلام و المسلمین مسعود صلواتی زاده
روحانیت از خدمت تا منّت!
پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول: آغاز سخن را با سخنان گوهر بار مقام معظم رهبری برای آن دسته از افرادی که این روزها تحت تاثیر افکار و تبلیغات سوء دشمنان اسلام هستند و هدف خود را ایجاد دو دستگی، نفاق، تفرقه و جدایی بین قشر روحانیت ، مردم و به خصوص نوجوانان و جوانان را سرلوحه خودشان قرار داده اند ، تا شاید بتوانند شکافی بین تفکرات و اعتقادات نسل های انقلابی ایجاد کنند، ایشان فرموده اند:«اگر همه تخصصهای مورد نیاز یک جامعه به بهترین شکل وجود داشته باشد اما جامعه، دینی نباشد، آن ملت در دنیا و آخرت دچار خسران و مشکلات واقعی خواهد بود و این مسئولیت عظیم یعنی تبدیل جامعه به جامعه ای دینی، بر عهده علما و روحانیت و طلاب است.»
روحانیتی که قبل و بعد از اسلام همیشه جلوه گر نماد دینی جامعه اسلامی بحساب می آیند، اما طرز تفکر و افکار برخی از مردم، طلبه یا روحانیت را این گونه معنا می کنند که شخصی که از صبح تا شب مفاتیح بردست گرفته است دائم در مساجد ، حسینه ها ،مجالس ،روضه است و همه ی زندگی اش دعا، عبادت، نصیحت است این نگاه غیر واقعی و سطحی برخی از اشخاص جای تعجب است که با دیدن و شنیدن کلمه طلبه و روحانیت تصویری از یک فرد عبوس و به دور از هرگونه لبخند و مهربانی در ذهنشان تجسم می شود، که همه مشکلات را به روحانیت نسبت می دهند. بنیانگذار انقلاب اسلامی حضرت امام می فرمایند:«مردم شریف ایران توجه داشته باشند که نوعاً تبلیغاتی که علیه روحانیت انجام میپذیرد به منظور نابودی روحانیت انقلاب است، ایادی شیطان در تنگناها و سختیها به سراغ مردم میروند که بگویند روحانیت مسبب مشکلات و نارساییهاست، آن هم کدام روحانی، روحانی بیدرد و بیمسئولیت نه ، بلکه روحانیتی که در همه حوادث جلوتر از دیگران در معرض خطر بوده است.
کسی مدعی آن نیست که مردم و پابرهنهها مشکلی ندارند و همه امکانات در اختیار مردم است. مسلم آثار ده سال محاصره و جنگ و انقلاب در همه جا ظاهر میشود و کمبودها و نیازها رخ مینماید ولی من با یقین شهادت میدهم که اگر افرادی غیر از روحانیت جلودار حرکت انقلاب و تصمیمات بودند امروز جز ننگ و ذلت و عار در برابر آمریکا و جهانخواران و جز عدول از همه معتقدات اسلامی و انقلابی چیزی برایمان نمانده بود.»(منشور روحانیت،67) انگار رسم ما شده است بر صندلی قضاوت بنشینم، و آن طور حکم صادر کنیم که دلمان خنک شود و راضی از محکمه خودساخته بیرون آییم.
البته در این نتیجه گیری عوام، برخی از رفتارهای خود روحانیت نیز بی تاثیر نبوده است و به قول معروف «حرمت امامزاده را باید متولی نگه دارد».
در این رابطه پلاک در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین مسعود صلواتی زاده به باید و نبایدها در حوزه روحانیت پرداختیم. وی در دوران جوانی لباس رزم پوشید و در صف شکنان سپاه اسلام در آمد و بعد از جنگ نیز از فعالان فرهنگی و سیاسی شهرستان بودند و جوانان زیادی را در مکتب قرآن و مساجد تقدیم انقلاب و اسلام نمود.حاج مسعود از بانیان اولیه کانون جلسات قرآن دزفول است، کانونی که امروز از کانونهای فعال قرآنی کشور است که بیش از صدها جلسه قرآن را هدایت و سیاستگذاری می کند.
صلواتی زاده سالها در کسوت استاد حوزه علمیه و استاد دانشگاه در قم در آن شهر مقدس ساکن شده است و مدتی نماینده روحانیون دزفولی مقیم قم بود و اکنون یکسالی است به دزفول بازگشته است. وی می گوید: روحانیت باید از زی طلبگی دوری نکند و دوری از ساده زیستی و محرومیت از علم روز می تواند عوامل شکاف بین روحانیت و مردم گردد... این گفتگو توسط خواهر فاطمه دقاق نژاد ضبط و تهیه شده است.
در ادامه، گفتگوی صریح و صمیمی را با استاد می خوانیم:
*حاج آقا مسعود صلواتی زاده که از 20سالگی وارد حوزه علمیه شدند هدف و انگیزه رفتن به سمت روحانیت از کجاشروع شد؟
روحانیت در خانواده ما ریشه دار است و در خانواده ای متدیین در دزفول متولد شدم، مهم ترین دلیلی که برای پوشیدن لباس مقدس روحانیت، راغب و علاقه مندشدم ، برادر شهیدم بودند، که طلبه ی حوزه رسول اکرم(ص) قم بودند و درسال 63 به شهادت رسیدند، تمایل داشتم راهرو این راه باشم و این راه را پیوسته گردانم و دلیل دیگری که می توانم بیان کنم تشویق و ترغیب روحانیونی بود که به من لطف داشتند
* برخی از افرادهستند، اگر یک روحانی را سوار برموتورسیکلت ببیند علاوه بر این که برایشان عجیب است با کنایه زدن، که حتما شرایط رفاهیش را فراهم نکرده اند، و معکوس این قضیه اگرهمان روحانی را سوار بر یک خودرو گرانقیمت ببینند با جملاتی از این دسته،که هرچه پول است دست روحانیت هست، این ذهنیت مردم و انتقاد از کجا نشات گرفته شده است؟
قدری از این تفکر نشأت گرفته از تبلیغات پرحجم رسانه های ضدانقلاب هستند که ضربه خورده از روحانیت انقلابی هستند و این نگاه نشأت گرفته از نگاه مادی به اطرافمان است و قدری دیگری به دلیل رفتارهای غلط برخی از روحانی نماهایی است که این لباس را غضب کرده اند و باید عرض کنم نمی توان این طرز دیدگاه و تفکر را فقط مختص قشر روحانیت دانست، این دیدگاه و تفکر متاسفانه نسبت به یک شخص عادی در جامعه هم بیان می شود، اما چرا این کنایه ها و این نگاه ها است، باید بگویم: این یک قضاوت عامیانه و به دور از تحلیل دقیقی است، لذا مردم آنچه می بینند قضاوت و حکم صادر می کنند.
* بنظرشما کدام یک از عوامل زیر در ایجاد فاصله بین جوانان و روحانیت تاثیری بیشتری داشته اند؟
1.رفتار نامطلوب برخی روحانیون
2.ضعف روحانیون در تعامل باجوانان و نداشتن دانش روز
3.تبلیغات سوء دشمنان در ماهواره و فضای مجازی یا رسانه های داخلی و تغییر سبک زندگی ها
* آیا شرایط اجتماعی و اقتصادی در این فاصله گذاری دخیل بوده است؟
این حس و احساس است، تا حدودی نسبت به گذشته فاصله است، خوب در گذشته فضای مجازی وجود نداشته است، و شهر هم گسترده نبوده است این ارتباط روحانیت با مردم چهره به چهره بود و نکته دیگر اینکه منزل روحانیت در آن محل مسجد بوده است، الان با وجود وسایل نقلیه و فضای مجازی این ارتباطات را تحت شعاع قرار داده است ، یک بخشی از مردم تحت تأثیر رسانه های معاند قرار می گیرند و تمام مشکلات اقتصادی و مدیریت دولت را از طرف قشر روحانیت می بینند و بر این تصور هستند که این قشر نفوذ و تاثیر زیادی بر دستگاه دولت دارند، این در صورتی است که یک عده ای از روحانیت در قدرت هستند و بخش دیگری از روحانیت در عرصه های فرهنگی و دینی همانند قبل از انقلاب مشغول فعالیت هستند.
البته این نکته را نباید فراموش کرد که فقط تبلیغات دشمنان نیست که این فاصله را ایجاد کرده است و یا همه این فاصله از جانب مردم است و رحانیت بودن تقصیر است، خیر! روحانیت نیز قصوری داشته است؛برخی از روحانیون و منبری های ما با علم روز و با توجه به نیاز روز جامعه رشد نکرده اند و همانطور سنتی مانده اند. امروز کلام و سخنوری باید با علم روز هماهنگ باشد باید جامعه شناسی منبری ما از مستعمین امروزش بروز باشد تا بتواند قشر جوان را به روحایت نزدیک نماید، لذا روحانیت باید پیش قدم شوند و فاصله ها را با توده مردم کم نمایند هرچقدر که ارتباط ها بیشتر و گرم و متواضعانه باشد و نیز آگاه به ترفندها و حیله های به روز دشمن باشند،این تصورات غلط در جامعه برچیده می شوند.البته فاصله ای زیادی که بین روحانیت و جوانان باشد و نتوان جبران کرد را نمی بینم فقط باید همت کرد و کار کرد و مسئولان نیز فضا را برای این تعامل مهیا کنند و مجددا عرض کنم که روحانیت نیز باید به علم روز و روش های نوین ارتباط با جامعه بویژه قشر جوان مسلح شوند
* این دیدگاه که در فضای جامعه موجود است ؛ اکثریت مردم که با کوچک ترین مشکلات جامعه (از گران شدن مواد غدایی تا نان روی سفرهایشان سریع روحانیت را نشان می گیرند)چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به حضور روحانیت در زمان انقلاب و رهبری کشور از جامعه روحانیت، و تعدادی از روحانیت سیاسی و منتسب به قدرت هستند، این تصور بوجود می آید که روحانیت همه جانبه در امورات کشور دخیل هستند و بلافاصله با بروز کوچک ترین مشکلات انگشت خود را به سمت روحانیت می کشند، این در صورتی است که زندگی روحانیت همانند مردم است، و از هیچ گونه امتیازی برخوردارنیست و هرمشکل اقتصادی که مردم تحمل می کنند قشر روحانیت هم تحمل می کند، لذا باید عرض کنم قشر روحانیت به این دیدگاه سرد و تلخ، صبورانه و به دور از هر گونه عکس العملی برخورد می کند.هرچند هستند آندسته از افرادی که این لباس را بر تن دارند اما حرمت لباس نگه نداشته و آن می کنند که دلشان می گوید. این لباس حرمت دارد و ملزوماتی دارد که باید رعایت کرد، ضربه آن فرد که با لباس روحانی روحیه اشرافی دارد و با نگاه غربی به مسائل روز می نگرد بسیار زیاد است. ضربه مدیرانی که با لباس روحانیت در زیرمجموعه آنها خطا و کاستی های زیادی وجود دارد و مردم کم تحرکی آن روحانی را مشاهده می کنند سبب تغییر نگاهها می شود و مردم نیز در خیلی از جاها تفکیک نمی کنند.رمز موفقیت روحانیت در طول تاریخ مردم داری و ساده زیستی و همگام و همراه مردم، بوده است. روحانیت در اوائل انقلابی حرف و عملش یکی بود و تفاوتی وجود نداشت. البته از انصاف نباید دور شد که اکنون نیز روحانیونی زیادی در برابر این قلیل روحانی نما هستند که مصداق حقیقی شاگردی مکتب امام صادق(ع) را برای خود یدک می کشند و زینت انقلاب و اسلام و حوزه هستند.
* چرا اکثریت روحانیت از دیده شدند و رفتند به مکان های عمومی (کافی شاپ، تئاتر، سینما، امکان ورزشی) تمایل چندانی ندارند؟
یک دلیلی که می توان بیان بشود: این نیست که روحانیت علاقه ندارند، بخاطر فضایی که در آن محیط حاکم است، من خودم را مثال میزنم من سال ها است که در قم زندگی می کنم در امکان شهر قم حضور گسترده روحانیت آن هم همراه با خانواده جلوه گر است. اما در دزفول نگاه ها به قشر روحانیت متفاوت است، قدری هم به نگاه بسته و تک بُعدی در شهرستان دزفول بر می گردد، متاسفانه در جامعه ما و از جمله دزفول محیط های مهیا می شود اما از سوی نهادهای زیر ربط رها می شود، محیط فرهنگی درست می شود اما سیاست گذاری برای آن نمی شود، مثل فضای مجازی که در خیلی از جاها رها است. روحانیت با حضور موثر خود می توانند اثر گذار باشد و جامعه ایی را به حرکت درآورد الان نیز روحانیونی داریم که مختصص در هنر و فرهنگ و علم روز هستند و کارهای خوبی را به جامعه ارائه داده اند، یعنی اسلام را الان دارند به زبان روز آموزش و ترویج می دهند.
* حضور واقعی روحانیت و مملوس در جامعه را چگونه می بینید؟
در محیط های بسته فعالیت گسترده انجام می شود، یعنی روحانیت با وسیله نقلیه شخصی وارد مسجد یا حسینیه می شود فعالیت خودش را انجام می دهد و تمام.
لذا حضور روحانیت در فضای باز جامعه کم است که یکی از آسیب های روحانیت است،باید تلاش کرد که این فعالیتهای فرهنگی مختص مساجد و حسینیه ها نشود بلاخره قشر زیادی از جامعه در مساجد نیستند و یا حضور کمتری دارند باید روحانیت برای جذب آنها نیز تلاش کند و یکی از راهها حضور در بین مردم است؛ لازم است نماد های دین همیشه آشکارا در فضای عمومی باشند و در مقابل دیدگاه مردم حضور داشته باشند.
* شما به دلیل شغل و موقعیت کاری با اقشار مختلف جامعه روبه رو به هستید خندان مردم سخت تر است یا گریاندن مردم؟آیا روحانیت با طنز و طنازی منافاتی دارد؟
قبل از پاسخ به این سئوال این نکته را باید بیان داشت که شادی و عزاداری باید جهت دار و برنامه ریزی باشد، خندان با هر وسیله و با هرحرفی و یا زیرپا نهادن احکام اسلامی و شرعی غلط است و در مقابل گریاندن با هر حرف بی پایه و اساسی و بدون مدرکی که در برخی از مجالس عزاداری مطرح می شود نیز باز غلط است. چه خوب است هم در خنداندن و هم گریاندن رضایت خدا را نیز مدنظر قرار دهیم. آن وقت برای خنداندن مردم سبب تضعیف و یا تحقیر قوم و یا گروهی و یا حرفهای ناسزا نخواهیم شد و در گریاندن نیز نفس ما بر عقل ما حاکم نمی شود. گریاندن مردم سخت تر است. هرچند شادی و عزا هم جایگاه خاص خود را دارد.
منبر خوب منبری است که جذاب باشد، روحانیت با طنز و طنازی منافاتی و یا مخالفتی ندارد و در جلسات برخی از آقایان این نکات رعایت می شود، نمونه دیگر در محضر مقام معظم رهبری در دیدار با شعرا، شعرهای طنز مورد استقبال ایشان قرار می گیرند و خود معظم له بر شادی مردم تاکید دارند، بلاخره ایشان الگویی برای روحانیت ما هستند.
* آیا واقعا شکل ظاهری تاثیری در اعتقادات و ایمان فرددارد؟
اولا ظاهر تابع باطن باید باشد یعنی وقتی در باطن یک اعتقاد شکل می گیرد باید در ظاهر نشان داده شود چرا که جزء شعائر الهی است، ولی این که اگر ظاهر یک شخص نامناسب باشد نمی توان قضاوت کرد و آن شخص را یک فرد بدون اعتقادات دانست و برعکس این قضیه.من به دلیل ارتباط زیادی که با نسل جوانان داشتم جوانانی بودند ظاهری نامناسب داشته اند وقتی صبحت میکردندبرعکس سرشار از اعتقادات و قلبی پاک بودند اما جهت داده نشده بود، فکر می کردند هم می شود بی حجاب بود و هم دین دار که این نگاه اشتباه بود. امروز این نگاه در اکثر این قشر وجود دارد که باید اصلاح گردد، در این خصوص یک نکته وجود دارد و آن این است که دستگاه های فرهنگی کشور و ازجمله روحانیت خوب نتوانستند که دین و دینداری را در جامعه بویژه در قشر جوان تبیین کنند و این به دلیل فاصله گرفتن از این قشر و درک نکردن مطالبات جوانان و عدم پاسخگویی درست به سئوالات بی شمار این قشر است.
* دغدغه مهم روحانیت در جامعه امروز چیست؟
قشر روحانیت دغدغه های فراوانی دارد: که فرهنگ دینی و ترویج در زندگی های امروز در اولویت است چرا که دشمنان دین بر روی آن سرمایه گذاری کردند تا چهره دین را در اذهان جهانیان تخریب و در بین خانواده های ایرانی دین و اعتقادات مذهبی را سست نمایند. همچنین روحانیت به شدت نگران مسائل سیاسی شهر و امرار و معاش مردم هستند،و دربرخی مسائل که در گفتگو بین مردم و روحانیت مطرح می شود راهکار و پیشنهادی داده می شود
* این روزها یک از خبرهایی که زیاد شنیده می شود و توی بورس است، فیش های حقوقی است؟ فیش حقوق روحانیت چگونه است؟ درآمدشان چقدر است؟
در زندگی روحانیت اصیل خبری از فیش های حقوقی نجومی وجود ندارد، زندگی روحانیت بر ساده زیستی و شهریه ای مراجع پایه ریزی شده است. حضرت امام سفارش اکید دارند که روحانیت نباید وارد زندگی اشرافی شوند و آن روزی که روحانیت دچار این درد شود، روز مرگ روحانیت است.
زندگی بزرگان ما مثل امام و بزرگان حوزه و علما همگی ساده و بی آلایش بوده و با این ساده زیستی دنیای استکبار را به لرزه در آوردند.
میزان درآمد و یا پولی که مردم برای منبر و روضه های می دهند برکت زندگی روحانیون است و در شهرها و حتی در دزفول متفاوت است، در مجالس هم بر حسب شخصیت و آن معروفیت سخنران یا مداح مبلغی پرداخت می شود/به دو صورت است برخی روحانیون که در ادارت مشغول فعالیت هستند خوب حقوقشان کارمندی است ولی برخی دیگر طلب ها با شهریه ای ناچیز امرارومعاش می کنند که در کنارش فعالیت های طلبگی را هم دارند ولی در کل قشر روحانیت در سطح وسط و بعضا هم پایین تر از قشر جامعه هستند اما زندگی آنها پر از عشق و محبت است چرا که چشم هم چشمی در زندگی های روحانیت جایگاهی نداشته است و تعامل محور اصلی زندگی آنها است.
روحانیت نباید به کار خود به عنوان یک شغل نگاه کنند، یعنی این تصور باشد آموزش و یا جذب فقط در فلان ساعت و یا در همان حدی که در فلان مسجد امام جماعت است، بلکه یک روحانی در هر لحظه باید به فکر ترویج دین و جذب مخاطب باشد.بزرگان ما نگاهشان تجاری و شغلی به روحانیت نبود، این نگاه کاسبکارانه در روحانیت ضربه می زند. همیشه باید یک روحانی دنبال بهترین ها در حوزه مسئولیت خود باشد.
* نحوه زندگی روحانیت باید چگونه باشد که الگویی برای عوام مردم باشد؟
روحانیت با مظهر سادگی باشد و زی طلبگی خود را حفظ نماید و این ساده زیستی است که مردم روحانیت را قبول می کردند و می کنند؛روحانیت با زندگی به سبک اسلامی این نوع سبک را می تواند ترویج کند، ولی نه در حرف بلکه درعمل بعتوان مثال من مدام از سبک اسلامی و پرهیز از اصراف و تجمل گرایی صبحت کنم و خودم به آن پایبند نباشم ودر خانه خودمان نمادهایی از تجمل گرایی باشد بااین کار علاوه بر آسیب به روحانیت بر اعتقادات مردم هم لطمه وارد می شود.